پسر خورشید(son of sun)

ساخت وبلاگ

جایی در میان انیمه‌های میازاکی هم را ملاقات میکنیم.

حتی اگر هیچ وقت اتفاق نیافتد.

حتی اگر تو نباشی.

حتی اگر هیچ چیز واقعی نباشد.

جایی در میان انیمه‌های میازاکی خواهم مرد.

حتی اگر من نباشم.

حتی اگر هیچ کدامش را به یاد نیاورم.

پسر خورشید(son of sun)...
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:24

افکار تاریکی به سمتم هجوم میارن. تیکه تیکه از بدنم میکنن و میخورن.

کاش بفهممشون. کاش بتونم این بوه‌ی لت و پار شده رو در آغوش بکشم.

خیلی سخته.

خیلی سخته.

کاش میتونستم رنجم رو به کسی نشون بدم.

امشب گریه کردم.

این بچه یه روزی میپره. من بهش ایمان دارم.

پسر خورشید(son of sun)...
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 19:15

دو نیم میشوم.

نیمی در خود مچاله گوشه‌ای خون میریزد. با ناخن پوست خود را میخراشد. هیچ عضوی از بدن خود را نمیشناسد و به خود حمله میکند.

نیم دیگر به گوشه‌ای نشسته و نگاهش میکند و اشک میریزد.

گاهی بسیار دلم برای خودم میسوزد. بسیار زیاد.

پسر خورشید(son of sun)...
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 25 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 23:53

من در رنجم. رنجی دائمی. احتیاج به کمک دارم. تصاویری هولناک به من هجوم میارن و تیکه تیکه از گوشتم میکنن. لطفا کمکم کنید. پسر خورشید(son of sun)...
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 29 فروردين 1402 ساعت: 12:29

اینجا تاریخچه‌ایست از آنچه من زیست کرده‌ام. مثل فاصله گذاری‌های همین متن. با احترام عبور کنید. با فروتنی. پسر خورشید(son of sun)...
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:15

امشب دوباره دوستت داشتم. به تو آبرنگ میدهم. تا بتوانی دوباره رها بشوی در آب. پسر خورشید(son of sun)...
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:15

امروز چیزی در درون من درخشید. نمیگویم که اتفاق ویژه‌ای بود یا حتی اینکه برای بار اول بود یا هر چیزی شبیه به این. به هیچ وجه قصد اغراق در چیزی که اتفاق افتاد را ندارم. همه چیزی روشن و واضح بود. از خانه‌ی هانیه تا خانه‌ی خودم پیاده قدم زدم. هوا خنک بود و سنگینی سازم به همراه کتاب‌های مربوطه‌اش بر پشتم به ثقل آنچه گذشت کمک میکرد. ماه درخشان بود و باز هم نمیخواهم اغراق کنم. ولی واقعا زیبا بود. ابر ها اغلب پشت ماه بودند و گاهی هم به جلو می‌آمدند. چیزی فراتر نبود ولی همه چیز به اندازه بود تا حسی معمولی را در من متبلور کند. مسیرم راه یک بار برای دیدن بهتر ماه و یک بار هم برای دیدن خانه سپیده کج کردم. سعیم را میکنم برای شاعرانگی آنچه روایت میکنم چیزی را تغییر ندهم. سعی میکنم همه چیز را آنطور که شد روایت کنم. معمولی. حتی بدون علامت تعجب.به خودم قول دادم که اگر گوشی خاموش نشود وویس را بفرستم. هرچند فکر میکنم عمد ناخواسته‌ای در کش دادن وویس داشتم که منجر به خاموش شدن گوشی شد. دقیقا چند ثانیه قبل از فرستادن. ولی وقتی رسیدم وویس دادم و قرار گذاشتم که همو ببینیم.[با مکث و تاکید خوانده شود. ولی نه از روی خشم یا اگزجره کردن بلکه از روی دقت]:ولی بیان آنچه در ذهنم میدیدم و آنچه حس میکردم در خیابان کارون در حالی که چند دقیقه‌ای به ساعت ۲ بامداد روز ۲۶ آذر سال ۱۴۰۰ باقی مانده بود، در حالی که هیچ صدایی جز صدای خودم در خیابان شنیده نمیشد و به وضوح هرچه بیشتر صدای خودم را و تمام نوسانات صدایم را از بغض و محبت میشنیدم و هیچ راه فراری از آنچه بیان میکنم وجود نداشت و نور ماهی که گهگاهی از پشت ساختمان ها بر من میتابید و ابر ها که گاهی پشت ماه و گاهی جلوی ماه بودند، همگی منجر به درخشیدن چیز در پسر خورشید(son of sun)...ادامه مطلب
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:44

امروز دوباره محبتم به تو را دیدم. شاید محبتم به بخش هایی از تو که دوستشان میدارم. هنوز هم نمیفهمم که حسم به آدم ها حسم به همه‌ی آن‌هاست یا بخش‌هایی که انتخابشان کرده‌ام.قرار نبود هیچ کدام از این ها را بنویسم. قرا بود این متن اینطوری شروع شود:امروز که دوباره غرق در عشقت شدم نمیدانستم که آیا واقعا انتخاب من نبودن در کنار توست یا نه. فرقی هم نمیکند چون نهایتا هر یک از ما یکبار می‌زیَد و مجبور به زیست کردن یکی از راه هاست. و من مطمئناً هنوز آماده نیستم.شاید به زودی همه چیز تغییر کند، شاید هم نه.چه متن شتی شد. پسر خورشید(son of sun)...ادامه مطلب
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:44

I fucek. Zg sib if gixin love life! کوروش زد وسطش پسر خورشید(son of sun)...
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:44

از پس هر نوري تاريكي و از پس هر تاريكي نوريست. ولي آنچه از غم ميماند، چهره چرك و به لجن كشيده شده انسان است.

حقيقت صبر است. در لحظاتي كه بر مرداب آرزوها خفته ايم، تك پرنده اي كه نگاهمان را خيره به آسمان نگه ميدارد صبر است.

كلماتي كه بوي نا گرفته اند چيزي جز حالت استفراغ را باز توليد نميكنند. حتي اگر لب هايمان گلهايي بر افراشته از باغ خدايي را بيافرينند. كلماتم بوي نا ميدهد.

پسر خورشید(son of sun)...
ما را در سایت پسر خورشید(son of sun) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sonofsun76o بازدید : 73 تاريخ : جمعه 17 آبان 1398 ساعت: 1:16